- يكشنبه ۲۵ آبان ۹۹
- ۲۳:۵۹
- ۲ نظر
به یاد روزهایی میفتم که برام مهم بود کیا دوسم دارن؟ کیا دلشون برام تنگ میشه؟ اصلاً برای کسی مهم هستم؟ انتظار داشتم؛ از کسایی که دوسشون داشتم. رنج میکشیدم از بی توجهی هاشون، از دلتنگ نشدن هاشون، از کنار گذاشته شدن ها! زندگی سخت بود و مه آلود و خاکستری!
اما الان دیگه برام مهم نیست بین اینهمه آدم آیا من تو قلب و ذهن کسی جایی دارم؟ آیا کسی گاهی گوشه ای از دلش به خاطر من تنگ میشه؟ دیگه خیلی چیزها نه تنها دلمو نمیزنه که دیگه برام اهمیت نداره.
من بین تمام کهکشان ها و آسمون ها، دلی رو دارم که قلبم به شوقش میتپه. با یادش نفس های سردم گرم میشه. جهان خاکستریم رنگ میگیره. من بیش از گذشته زنده ام و زندگی میکنم، مسیر های سخت زندگی رو تاب میارم.
اصلا میدونی چیه
" چون تو دارم همه دارم، دگرم هیچ نباید :)"