- سه شنبه ۲۵ آذر ۹۹
- ۲۳:۰۰
- ۰ نظر
ما تغییر میکنیم. تغییر جزء لاینفک زندگی ماست. فصل ها تغییر میکنند، روزها دگرگون میشوند. میشود از آدمی انتظار تغییر نداشت؟
در این میان چیزی هست که ثابت میماند. روح و قلبت، همیشه به نام توست، در مالکیت توست. اما تو انتخاب میکنی که تکه های قلبت را در دستان چه کسانی بگذاری؟ روحت را جلا بدهی یا بگذاری خاک بگیرد و تیرگی هایش رخ بنمایند؟
ما تغییر میکنیم. ما رشد میکنیم. باید رشد کنیم، نه؟ کسی تغییر در جهت سقوط را نمیپسندد.
هر برهه ای از زندگی میتواند نقطهی عطف و دلیلی برای رشد و دگرگونی باشد.
در جهان من، تو خندیدی و زندگی آغاز شد. تو خندیدی و گویی شب های تارم به سپیده رسید. آفتاب گونه هایم را بوسید و روانه ی روزهای پیش رو کرد.
من اینک با تمام وجودم روشنی را حس میکنم و رشد کردن را، سبز شدن را، ریشه دواندن را، شاخ و برگ دادن را.
میشود هم پای من باشی؟
تو که باشی، باد سرد زمانه و سوز زمستانش چه کارهاند؟ میخواهم همیشه بهارت باشم.