- دوشنبه ۶ بهمن ۹۹
- ۲۳:۲۱
- ۲ نظر
در انتخاب اینکه از چه بنویسم در میمانم. نمیخواهم زیادی خاکی و زمینی اش بکنم، واژه هایی میخواهم به رنگ آسمان، به وزن یک پر، شناور، رها ...
میخواهم بگویم بیخیال تمام جهان، من با تو که هستم شاد ترینم؛ اما راستش را بخواهی، غم دو قدمی خانه مان کمین کرده بود! و راه گریزی نبود ... نمیشود بیخیال تمام جهان شد!
حال میگویم هر چه شود، چه پرواز در آسمان ها باشد، چه جان کندن در پس سختی ها، با تو همه چیز رنگ دیگری دارد. با تو غم ها تمام شدنی ترند و شادی ها کش دار تر. با تو آسمان آبی تر است و خورشید درخشان تر و شب ها مهتابی تر.
با تو، در کیلومتر ها فاصله ، در سکوت شب، در شلوغی روز، در سختی و آسانی، میخندم و این برایم همان حس رهایی آبی رنگ است. من با تو پرنده ام.