- يكشنبه ۲۶ بهمن ۹۹
- ۲۲:۴۶
- ۱ نظر
من در نقطه ای به تماشای گذر روزها ایستاده ام که گویی اسیری در غربت هستم. چوب خط می اندازم که این روزها بگذرند ، که شب هایم اُمید دیدار بدهند نه اندوه ندیدن ها را. روزهای سردم رنگ خورشید و آفتاب بگیرند. شاید آن روز شادی ، چیز پیچیده ای نباشد. شاید آن روز در وطنم باشم، در آغوشت.