برنامه میریزی، با عزم راسخ میروی که خط دشمن را در هم بکوبی که ناگاه حس میکنی دستانت از خشکی بیش از حد پوستشان هر لحاظ امکان فروریختن و پودر شدن دارند! به سراغ پماد به غایت چربشان میروی و اکنون تو میمانی و دستهایی آغشته به روغن و برنامه هایی که اگر با دستان چرب به سراغشان بروی جز دشنام چیزی برایت باقی نخواهد ماند! و اینگونه خویشتن را در برابر سیل کارهای نکرده سرنگون ساخته ای.