هدف داشتن خوب است ، حتی کوچکش . حتی آنقدر کوچک که در نظر دیگران بی اهمیت است ! مهم عمل کننده است که بداند برای چه چنین هدفی دارد ؟ راه فرار بود یا طبیعت من ، نمیدانم ! اما همینقدر میدانم چنان دور و برم را از اهداف کوچک و بزرگ پر کرده ام که به دنیال جایی برای کار های جدید هستم و کم می آورم . گاهی حتی چون امروز از خواب خود میزنم برای خستگی رضایت بخش انتهای شب . برای تیک خوردن تمام موارد برنامه.

تا زمانی که هدفی دارم زندگی برایم معنا دارد . هیچ و پوچی از میان می رود . حس مفید بودن زیر پوستم جریان پیدا می کند و می فهمم که زنده ام .

در گذر روزها یاد گرفته ام جار نزنم ، عمل کنم و بگذارم تصویر انتهایی شرح ناپیدای اهداف من باشد . روزی که در میان آن باشم دیگران نیز خواهند فهمید .