- دوشنبه ۶ ارديبهشت ۰۰
- ۲۳:۰۰
- ۱ نظر
روزهایی بود که به ناشناس ترین شکل ممکن می نوشتم. میترسیدم کسی از دنیای واقعی چنگ بیندازد و من را از کنج امن مجازی ام بیرون بکشد. میترسیدم از شناخته شدن! شاید هم این ناشناخته بودن مزیتی بود برای جذابیت ! امروز اما فهمیده ام هیچ کس آنقدر مشتاق گشتن پی من نیست . کسی هم اگر ذره ای اشتیاق داشته باشد ، دیگر هراسی از پیدا شدن ندارم. هراسی از خوانده شدن ندارم. می نویسم که خوانده شود که گر قرار بر نخواندن بود ، دیگر چرا اینجا ؟
فهمیده ام چیزی که ترسی از برملا شدنش دارم ، جایی امن تر از قلبم ندارد. دیگر هراسی ندارم چون من انتخاب می کنم چه بنویسم و چه بخوانی . با اینکه همه چیز را نمی نویسم اما باز هم این نوشتن بهترین مسکن برای حرف های ناگفته است.