چند روزی ست که آنتن‌دهی اینترنت تلفن همراه در منطقه‌ی خانه‌مان چندان تعریفی نداشت. امروز از همیشه بدتر شده. کلاس‌های مجازی که قطع و وصل می‌شوند، کارها و برنامه‌هایی که به وجود اینترنت بستگی دارند و وضع افتضاح امروز، باعث سوهان روح من شده.
آن جای این بدبختی سخت و دشوار است که از دست من کاری برنمی‌آید. قرعه‌ی زندگی چنان به من افتاده که باید هراس قطعی اینترنت را مدام با خود داشته باشم. تجربه‌ی آن روزهای خوابگاهی و بی اینترنتی با در کنار دوستان بودن، قدری قابل تحمل بود اما اکنون، در این شرایط، در این دوری‌ها، تنها کاری که ذهنم قادر به انجام آن است فکر کردن به جبر جغرافیایی ست که در آن اسیر شده‌ایم.