- يكشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۰
- ۲۳:۳۷
- ۰ نظر
بالاخره امشب، من، پاستل گچی عزیزم و یه دنیا رؤیا و خیال، با همیم. قراره روزهای دوری و دلتنگی رو رنگ بزنیم و برسونیمشون به لحظهی وصال. قراره رویاهای داشته و نداشته مون رو نقش بزنیم رو سفیدی صفحه. نمیدونم چه حسی داره، نمیدونم قراره چی بشه، مهم اینه حس خوبی بهش دارم، همون طور که به تو.