تا حالا شده از شدت خستگی سفیدی چشمات به سرخی بزنه و خوابت نبره؟ شده اونقدر تو مغزت سر و صدا و فکر و درگیری باشه که نذاره پلک رو هم بذاری؟ چشمات رو هم که ببندی، هر چقدر هم تلاش کنی، انگار پل رفتن به دیار خواب و رویا رو خراب کردن. دیگه اسیر بدون رهایی این زندگی شدی!

من اسیرم و این اسارت، بال پرواز رویاهامو چیده!