- دوشنبه ۱۴ تیر ۰۰
- ۲۲:۲۹
- ۲ نظر
روزهای سختی را میگذرانیم. برق نیست، آب نیست، آنتن نیست. مرگ هست، گرما هست، شوربختی هست. نمیدانم روزها را به کدامین امید میگذرانیم، به کدامین دلخوشی، به کدامین شادی. ما قربانی شدن آرزوها و آرزو شدن داشتههای گذشتهمان را به نظاره نشستهایم.
کجاست آن وطنی که غربتش سختتر از بودن در آن بود؟ دیگر جهنم برای ما چگونه خواهد بود؟ تو بگو کی سیاهی قیرگون شب به سپیدهی سحر خواهد رسید؟