خیلی همو از نزدیک نمی‌شناختیم. تولدش رو تو کامنت‌های پستش خیلی معمولی و ساده در حد جمله‌ی تولدت مبارک، تبریک گفته بودم اما اون در جواب علاوه بر تشکر ساده منو خانم هنرمند خطاب کرده بود و گفته بود تابلوهای نقاشیم رو خیلی دوست داره. من لبخند کش‌داری روی صورتم نشست و تازه یادم افتاد بهش بگم چقدر خوش خنده و خوش قلب و مهربونه!

پ.ن: همین جملات و کلمات پر از حال خوب رو از هم دریغ نکنیم. این میشه که من با تمام دردهایی که امروز درگیرشون بودم، با تمام در هم پیچیدگی کارهام، ترجیح دادم امشب از همون یه جمله‌ای که برام نوشت بگم.