امشب نشستم تیر ماه رو برای خودم مرور کردم. عکس‌هامو نگاه کردم. خنده‌هامو دیدم. روزهای خوبی که داشتم رو به یاد آوردم. دوست‌های قدیمیم رو دیده بودم. در کنارشون خندیده بودم. در کنار خانواده وقت گذرونده بودم و بیشتر قدر دونسته بودم. تیر ماه با وجود امتحاناش، برای من پر از خنده بود. برای آدم‌های دیگه‌ی این سرزمین پر از تلخی. برای همین با تموم خوشی‌ها، یه گوشه از قلبم توی تیر ماه درد گرفته و کبود شده. کاش فردا و روزهای مرداد ماه برای هممون قشنگ‌تر باشه.