به هر جای جهان رو بگردانی تاریکی هست، غم هست، دوری هست. دست‌هایم را بگیر. مرا ببر به شهر خیال و رویا‌؛ آن‌جا که شعر هست، بوسه هست، عشق هست. کاش دریچه‌ای بود برای سفر به دنیایی موازی. شاید آن‌جا قدری آسوده‌تر بودیم و امیدوارتر.

پ. ن: من این روزها برای فرار از این جهان، به فیلم و سریال رو آوردم. افکارم در تلاطم‌اند و فرصت بارش به آن‌ها نمی‌دهم. کاش اینقدر بی‌رحم نباشم در قبالشان.