امروز اینجا بارون بارید. گمون کنم اولین بارون پاییزی بود. صداشو که شنیدم پنجره رو باز کردم و خیس شدن درخت سیب پشت پنجره رو نگاه کردم. هوا سرد بود. تو رویاهام تو اینجا بودی، بغلم کردی که دلم گرم بمونه. با هم بارونو تماشا کردیم.

امروز اونجا هم بارون بارید نه؟ تو اون لحظه منم کنارت بودم؟