من این روزها خیلی می‌ترسم، نه از تاریکی و تنهایی و ارتفاع، از آینده می‌ترسم. هرچقدر تلاش می‌کنم که یک قدم جلوتر باشم، یک قدم بهتر باشم، حس می‌کنم باز هم نمی‌رسم. می‌ترسم از آینده، از شکست، از خوب نبودن، مفید نبودن. من خیلی تغییر کردم و می‌ترسم این تغییرات منو به جایی که می‌خوام نرسونن.
من آدم ترسویی‌ام؟ نمی‌دونم. من فکر می‌کنم همه‌ی ما می‌ترسیم. خیلی‌ها ترس‌هاشونو می‌بلعن و عقب می‌کشن، عده‌ای هم از ترس‌هاشون حرف می‌زنن.
از ترس‌هات بگو، فرار تو رو به جایی نمی‌رسونه.