یکی از دوستام هست که همیشه وقتی بفهمه داره بارون میاد خودش رو به بالکن یا پشت پنجره می‌رسونه و برای چند دقیقه هم که شده خودش رو از جهان جدا می‌کنه. آهنگ قشنگ‌هاش رو گوش میده و هوای بارونی رو نفس می‌کشه. اونقدر حالش خوب می‌شه که کاش هر وقت حالش خوب نبود بارون بباره. 
بارون، دریا، شب، غروب، گرگ و میش صبح، فرقی نداره؛ هر کس تو یه زمان یا مکان مخصوص، می‌تونه خودش رو از جهان جدا کنه.
تو با چی یا حتی کی، از این جهان جدا می‌شی؟