هیچ وقت تضمین شده نمیشه گفت قراره آینده چه شکلی باشه و حتی فردا قراره چه اتفاقی رخ بده ! امروز شادی و فردا هر اتفاقی میفته که اون شادی ها رو ازت بگیره و برعکس ، یه روزایی یه جور عجیبی خوب میگذرن که باورت نمیشه ! ارتباط ما با آدم ها هم همینه . نمیشه پیش بینی کرد من یه هفته ، یک ماه ، یک سال و بیشتر از اینها رو قراره با کیا بگذرونم و صمیمی باشم ! آدم هایی که سال های زیادی رو باهامون موندن میتونن به یه چشم به هم زدن برن یا هر صمیمیتی که بوده ، رفته رفته کم و کمتر بشه و در عین حال کسی که شاید خیلی وقت هم نگذشته باشه از دوستی و رفاقت باهاش ، بتونه نقش رفاقت رو بهتر از هر کس دیگه بازی کنه برات . 

روابط ما پیچیده تر و غیر قابل پیش بینی تر از چیزیه که به نظر میاد . 

امروز بیشتر از هر وقت دیگه به حقیقت این جملات رسیدم ...

عاشق شدن اشتباه نیست اما اصرار برای عاشق ماندن وقتی دیگر شواهدی از صمیمیت وجود ندارد ، اشتباهی خود خواسته است . در اولی هیچ چیز دست ما نیست و در دومی انتخاب با ماست .

_ پونه مقیمی

شاید شروعش با دلم بود و دست خودم نبود اما ادامه دادنش ، تحمل رنج هاش و هر چی که گذشت به انتخاب خودم بود . اشتباه بود اما از اینجا به بعد دیگه ادامه دادنش یه اشتباه ساده نیست ، به توهم انداختن دیگرانه !  کوچیک کردن خودته ! تحقیر شدنت رو به دنبال داره تا هر وقت که نخوای ازش دست برداری . 

شاید باید قبول کرد تا چیزی تغییر نکنه نتیجه همونیه که از اول بوده !