باد ما را کجا خواهد برد؟ ذره‌های جانمان بر گلبرگ‌های کدامین گل، یا آب‌های کدامین رود خواهد نشست؟ شاید هم غبار خستگی‌های پرواز پرنده‌ای شویم.

می‌خواهم ذره ذره‌ی وجودم در تو حل شود و با تو معلق شوم در هوایی که رنج بشریت را در گوش هر درخت فریاد زده. می‌خواهم با تو تمام راه‌های نرفته را بدوم، تمام حرف‌های نزده را بر بلندای یک قله فریاد بزنم. می‌خواهم با تو زنده باشم، با تو زندگی کنم و با تو به استقبال مرگ روم.

باد ما را کجا خواهد برد؟ آخرین غبارهای جسممان در آغوش هم خواهند بود؟ رقص کنان جهان را خواهند گشت؟