- چهارشنبه ۲۲ دی ۰۰
- ۲۳:۳۵
- ۰ نظر
حرفی ندارم برای گفتن، فکری ندارم جز حسرت. به عبارت دیگه «خون میچکد از دیده در این کنج صبوری/ این صبر که من میکنم افشردن جان است»
حرفی ندارم برای گفتن، فکری ندارم جز حسرت. به عبارت دیگه «خون میچکد از دیده در این کنج صبوری/ این صبر که من میکنم افشردن جان است»