مامان می‌گه یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه. از این گوش بشنو از اون گوش در کن. چه اهمیتی داره چی می‌گن.

بهش گفتم با حرفاشون اذیتم می‌کنن، حتی اگه دوسم داشته باشن. گفت کارشون اذیت کردنه، برات مهم نباشه. 

چه روزهایی گذشت تا امروز که مامان این‌ها رو بهم بگه. کسی که می‌دونم مثل من از حرف‌های بقیه اذیت شده و می‌شه. اما مگه حقیقت جز اینه؟ بیا یه گوشمون در باشه یه گوشمون دروازه.