دلم می‌خواد چشمامو ببندم و خودمو دوباره تو همون لحظه ببینم. تو اون روز بارونیِ مه آلود که راه رفتیم و آهنگ گوش دادیم و یخ زدیم. یا اون روزی که پیراشکی خوردیم و دنبال گربه‌های پارک دویدیم و عکس گرفتیم.

اصلاً مهم نیست کجا! دلم می‌خواد چشمامو ببندم و ببینم باز هم کنار توام. ببینم کنار همیم و اینهمه دوری معنی نداره.

دلم می‌خواد، اما نمی‌شه.