- دوشنبه ۲۹ فروردين ۰۱
- ۲۳:۰۹
- ۰ نظر
همه چیز تو یه لحظه اتفاق میافته. کسی که همه براش آرزوهای دور و دراز داشتن، و حتی خودش حتماً کلی رویا تو ذهنش داشته، حالا دیگه نیست. خیلیهامون جز یه اسم ازش هیچی نمیدونستیم ولی همه غمگین بودن. خوابگاه سوت و کور شده بود.
همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد و اون حالا دیگه نیست. تو فکر اینم که آیا هممون این ٧ سال دانشجویی رو به سلامت تموم میکنیم یا این طور ناتموم میذاریم و میریم؟ ته قصههامون چی میشه؟