شده به حالی برسی، که نه برای درد، که برای شادی و هیجان و رضایت، کلمه کم بیاوری؟ ندانی حالت ما بین کدام حروف پنهان شده و با کدام واژه ها قابل توصیف است؟ ندانی باید چیکار کنی با حال خوبت؟ من کم آورده ام. نمیدانم خط بعد را از چه بنویسم. چطور بگویم که فهمیده شود؟

این روزها تمام سلول هایم در رقص و پایکوبی اند. و تمام روحم.

از روزنه های شکسته ی وجودم تنها نور ست که وارد می شود. میترسم روی پاهایم بند نشوم. ستاره ی دنباله داری شوم به مقصد کهکشان بنفش آبی خودم.