اینجا برای خودت بودن هم باید جوابگو باشی ، برای رنگ لباست ، برای نوع نگاهت ، حتی برای خنده هایت ! اینجا آدمها خودت بودن را جرم میدانند .

آدمی که اولین دورهمی و سفر چند ساعته اش را با استرس پنهان کردن بگذراند چه چیزی برای ادامه دادن دارد ؟ یاد میگیرد ، به دهنش مزه میکند و دلش میخواهد تا ابد بار استرسی را به دوش بکشد که حقش نبوده . شاید بهتر از حسرت های رسوب کرده ی روی دلش باشد . دیگر نمیگوید فقط انجام میدهد . 

" آدمی طومار طولانی انتظار است " برای روزهای خوشی که همیشه چشم به راه آمدنشان بوده و نیامدند . آنها که نیامدند ، تو پای آمدن داری یا این آدمی محکوم به نیامدن هاست ؟