- دوشنبه ۴ مرداد ۰۰
- ۲۲:۳۹
- ۰ نظر
سیاهی هم تموم میشه، روشنی از راه میرسه. برای من بالاخره تموم شد، یعنی من این طور فکر میکنم. الان که آخرین ساعتهای روز دوشنبه داره میگذره احساس رهایی میکنم. با اینکه کلی فعالیت داشتم دیگه احساس خستگی نمیکنم. یه چیزی ته دلم میگه قراره روزهای آینده هم همین طور باشه. بهتر و قشنگتر.
بعد از مدتها ورزش کردن رو دوباره شروع کردم، قرآن خوندن هر روزم رو دوباره از سر گرفتم، به برنامههام رسیدم و احساس تنهایی نکردم. همه چیز از من شروع شد.
پ.ن: حالا که یکم راحت تر نوشتم این چند روز و دنبال ادبی و عاشقانه نوشتن نبودم ، بیاید همینقدر راحت باشیم با هم. همو بیشتر بشناسیم. هر سوالی دارید ازم یا چیزی هست که دوست دارید درباره من بدونید بپرسید، من جواب میدم. :)